برای مشاهده یافته ها از کلید Enter و برای خروج از کلید Esc استفاده کنید.

داستان انگلیسی جورج و اژدها

اگر برای مهاجرت به خارج از کشور نیاز به یادگیری سریع زبان انگلیسی دارید نگران نباشید.چون آموزش زبان انگلیسی با داستان می تواند در کمترین زمان مهارت های زبانی تان را تقویت کند.

چرا آموزش زبان انگلیسی با داستان را پیشنهاد می کنید؟

چون در این روش دو مهارت اصلی زبان انگلیسی یعنی ریدینگ و لسنینگ تقویت می شود.

چطوری از روش آموزش زبان با داستان کوتاه استفاده کنم؟

برای آشنایی با این روش و بدست آوردن منابع اش می توانید به مقاله 40 داستان کوتاه صوتی انگلیسی مراجعه فرمایید.

داستان کوتاه انگلیسی جورج و اژدها

Once upon a time there was a brave knight called George. George had lots of adventures as he travelled by horse across many lands.

روزی روزگاری شوالیه شجاعی به نام جورج بود.جورج به واسطه سفر های بسیاری که می کرد ماجرا های بسیاری داشت.


One day he came to a small village and met a man who lived in a cave next to the village

یک روز به روستایی کوچک آمد و با مردی که در غاری نزدیک روستا زندگی می کرد رو به رو شد.


The hermit told the knight about the awful things that were happening there. A terrible dragon had come to live in the lake and attacked the village every day

گوشه نشین درباره ی چیز های وحشت ناکی آنجا اتفاق می افتد به شوالیه گفت. یک اژدهای وحشتناک برای زندگی در دریاچه آمده بود و هر روز به روستا حمله می کرد.


The villagers didn’t know what to do. First, they gave the dragon all their food, but the dragon just took the food and still attacked the village.

روستاییان نمی دانستند چکار کنند.ابتدا تمام غذایشان را به اژدها دادند.اما اژدها فقط غذا را گرفت و همچنان به روستاه حمله کرد.


So then the villagers gave the dragon all the animals from their farms. The dragon took all the animals, but continued to attack the villagers.

بنابراین روستاییان همه حیوانات مرزعه خود را به اژدها دادند.اژدها همه حیوانات را  گرفت اما به حمله به روستاییان ادامه داد.


So then they gave the dragon all their gold and jewels. The dragon took all their money, but still was not satisfied.

پس تمام طلا و جواهرات خود را به اژدها دادند.اژدها همه پول ها را گرفت اما هنوز هم راضی نبود.


The king sent his army to try and capture the dragon, but the dragon was too strong and the knights of the army were too scared and they ran away.

شاه ارتش اش را فرستاد تا سعی کنند اژدها را دستگیر کنند.اما اژدها خیلی قوی بود و شوالیه های ارتش که خیلی ترسیده بودند فرار کردند.


With nothing left to give, the king could only think of one thing to help protect his people. He sent his only daughter, the princess, to the lake to wait for the dragon.

در حالی که چیزی برای دادن باقی نماده بود.پادشاه می توانست فقط به یک چیز برای محافظت از مردم خود فکر کند. او تنها دخترش شاهزاده خانم را به دریاچه فرستاد تا منتظر اژدها باشد.


When George heard this he rode as fast as he could to the lake. Just then the dragon jumped out from the lake and was going to eat the princess.

وقتی جورج این را شنید با حداکثر سرعت ممکن به سمت دریاچه رفت.درست همان لحظه ازدها از دریاچه بیرون پرید و قرار بود شاهزاده خانوم را بخورد.

George attacked the dragon. He fought very bravely, won the fight and killed the dragon. George and the princess returned to the village and everyone was very pleased that they would have no more problems with the dragon.

جورج با ازدها حمله کرد.او با شجاعت بسیار جنگید.در مبارزه پیروز شد و ازدها را کشت.جورج و پرنسس به روستا برگشتند و همه برای این که دیگر با اژدها مشکلی ندارند بسیار خوشحال بودند.

Today, the story of George’s bravery is remembered and George is known as the patron saint of
many countries.

امروز داستان شجاعت جورج به یادگار مانده و جورج به عنوان قدیس حامی بسیاری از کشور ها شناخته می شود.

داستان انگلیسی جورج و اژدها
داستان انگلیسی جورج و اژدها

کلام آخر

اگر دنبال تقویت دو مهارت ریدینگ و لیسنینگ زبان انگلیسی تان هستید از داستان های کوتاه انگلیسی استفاده کنید.در ادمه چندین ویدیو داستان کوتاه برای تان قرار دادم تا بیش از پیش در این دو مهارت تبهر پیدا کنید.

نرم افزار آموزش زبان شیوا نیز ده ها داستان کوتاه جذاب انگلیسی را در اختیارتان قرار می دهد.